مقالات
شماره : 30148
۹:۵۵ ۱۳۹۲/۶/۲۲
فرایند گرایش فلسفه سیاسی در ایران و اسلام

جریان اندیشگی سیاسی در تاریخ و جهان اسلام و ایران به ویژه در اوج شکوفایی یعنی از قرن دوم تا هشتم هجری دارای نگرش ها و گرایشات گوناگون بوده است.به یک اعتبار اهم گرایشات عمده و اصلی در این دوره عبارتند از گرایش فلسفی سیاسی فقهی سیاسی علمی(اجتماعی) سیاسی و مدیریت عملی سیاسی یعنی کارگذاری سیاسی یا سیاستگزاری.

جریان اندیشگی سیاسی در تاریخ و جهان اسلام و ایران به ویژه در اوج شکوفایی یعنی از قرن دوم تا هشتم هجری دارای نگرش ها و گرایشات گوناگون بوده است.به یک اعتبار اهم گرایشات عمده و اصلی در این دوره عبارتند از گرایش فلسفی سیاسی فقهی سیاسی علمی(اجتماعی) سیاسی و مدیریت عملی سیاسی یعنی کارگذاری سیاسی یا سیاستگزاری.هر یک ازاین گرایشات با موضوع و منظر خاص ماهیت مسائل ویژه خود را داشته و منابع و آثار و نیز موسسین و پیروان شاخص خویش را داراست.حتی این گرایشات هرکدام دارای خاستگاه جایگاه و نقشی مشخص بوده و همچنین تاریخ و سیر تحولات معینی را دارد.گرایش فلسفی سیاسی در گستره ساختار و سیر اندیشگی سیاسی بسان بنیاد اندیشه و اندیشه ورزی سیاسی و زیربنای سایر گرایشات فکری سیاسی محسوب می گردد.این گرایش فکری سیاسی به عنوان پشتوانه نظری و عملی گرایش عملی و عینی سیاسی ایرانیان و در راستای آن از پگاه تاریخ و در جهان ایرانی پیشینه و ریشه هایی بس گسترده گشن و استوار داشته و دارد.حکمت جاویدان که آمیزه ای از آموزه های حکمت دینی و حکمت عقلی یا فلسفی و (بانگاه)حکمت سیاسی محسوب می کردد از اهم ویژگی تهای بارز قوم و سرزمین بارور و سترگ ایران می باشد.مکتب رهایی بخش و تعالی آفرین اسلامی نیز شرایط بهینه سازی این گرایش را فراهم ساخت.بر این مبانی و در این راستا ایرانیان مسلمان و پیش و بیش از همه حکیم ابونصر محمد فارابی در قرن 4 هجری موفق به تجدید بازپردازی و سرانجام تاسیس و تولید نظام نظریه فلسفه سیاسی در ایران و جهان اسلام گردید.گرایشی که با بهره گیری از یافته های فلسفی سیاسی و مدنی پیشین و به ویژه یونانی به صورت داده اولیه و با بازپردازی آنها بر مبانی دینی مدنی اسلامی و با ساختار و سابقه حکمی و عقلانی ایرانی باز سازی شد.این نگرش سیاسی تا حکمت متعالیه سیاسی صدرایی فرا رفته و در حکمت سیاست متعالی نظری و عملی امام خمینی بازتاب یافت.فرایندی که هم اینک در مرحله کاربری عمل وآزمونی نوآمد قرار گرفته و چشم انداز تبیین نظری مبانی تحقق عملی وعینی توسعه اقتصادی توامان با تعادل سیاسی و اجتماعی و در جهت تعالی معنوی و فرهنگی را فرا روی خود دارد.این فرایند بدین سان با چالش کارآمدی به ویژه در کشاکش معرفتی روشی علمی و فلسفی نظری و حتی عملی و عینی سیاسی جاری و آتی مدرنیستی و پسامدرنیستی مواجه بوده و راه برون رفت ایران اسلامی و جهان اسلامی و حتی جهان معاصر از بحران نسبیت و نیهیلیسم و فرا رفت به سوی توسعه متعالی و تمدن جهانی و اسلامی می تماید.این مقاله که خود گزینش و اقتباسی از پژوهش و گزارش تفصیلی گرایش فلسفی سیاسی در تاریخ و جهان اسلام و ایران است.با همکاری دانشگاه تهران انجام پذیرفته و هم اینک به صورت کتابی مستقل و مبسوط تحت همین عنوان در جریان انتشار می باشد.

 

There had been several trends in political thought and knowledge in the highest period of history of Iran and Islam, between the second and sixth Hejri Centuries. The important trends had been political philosophy and law, political science and policy. Political philosophy which was the main basis for other trends, had begun from the dawn of political history and the civilization of Iran, and the Islamic thought had helped its continuation and development. Meanwhile, Farabi (250-339 H.) was the founder of political philosophy in Iran and Islamic world. Sadra’s trancendetal philosophy, or Hekmat of politics in the 11th century (H.), or political trancendetal Hekmat (P.T.H.), and now, Imam khomeini’s Hekmat of political (T.P.H.) or trancendetal political Hekmat, is the continuance and development of political philosophy in Iran and Islam. These trends of thought and political knowledge, now is confronted with natural philosophy and Nihilism of Modernism and post-Modernism. Therefore, the important issue and view or perspective of the contemporary Islamic and Iranian political philosophy, is political Hekmat for the process of political theory making and policy making and introducing the political efficiency of practice.


مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

©2023 . All Rights Reserved